دیگه باورم شده که بی وفایی ...
ولی نمیدونم چرا بازم دلم برات تنگ میشه آدمای عاقل به این احساس من میگن حماقت
و من تو دنیای خودم دلم تنگ میشه واسه دیدن نگاه نافذت واسه شنیدن صدات و لمس دونه دونه نفسهات
دلم تنگه واسه سر گذاشتن رو شونه هات واسه بوسیدنت و گم شدن تو آغوش امنت .....
افسوس که هرگز دلتنگی هام و حس نکردی بی کسی هام و درک نکردی و منو رها کردی تا توی تنهایی خودم بسوزم
نظرات شما عزیزان: